سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتن «نمی دانم» نیمی از دانش است . [امام علی علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
به نام خدا

به نام خدا

معرفی محله ی بیستجان

بیستجان معرب کلمه بیستگان است .بیستجان که فعلا" یکی ازمحله های شهر      زاینده رود درشهرستان لنجان واستان اصفهان می باشد، قبلا" روستا بوده وازسال 1379 بااتحاد روستاهای همجوارخود(کله مسیح- کله مسلمان-باباشیخ علی و       بهجت آباد)تشکیل شهرداده اند.

قدمت این محل باتوجه به وجود چند سنگ قبر قدیمی حداقل به سال 300هجری وشاید قبل از آن بازمی گردد.

درلغت نامه ی دهخدا کلمه بیستگانی به معنای مواجب وحقوق سپاهیان معنا شده ودر اشعار شاعران بزرگی چون فردوسی ازاین کلمه استفاده شده است.

بزرگان بیستجان

دراین خطه علمای بزرگی می زیسته اند که شماری ازایشان رانام می بریم:

حاج شیخ ملا محمدکریم امامی که درقبرستان این محل مدفون هستند.حاج شیخ عباسعلی مؤذنی که درشهر مقدس قم مدفون هستند .

حدود30شهید وتعدادزیادی جانباز وآزاده وایثارگر دراین دیار سرافرازانه نشانه های عزت وسرافرازی میهن اسلامی هستند.

ازاین محل تعداد زیادی به لباس مقدس حوزه درآمده وفعلا"مشغول تبلیغ ،تدریس،و فراگیری علوم اهل بیت هستند.

درزمینه علوم جدید نیز فارغ التحصیلان دانشگاهی ازاین محل به عنوان پزشک متخصص ،مهندس، دبیران آموزش وپرورش وزمینه های دیگر مشغول به خدمت هستند. ضمنا"تعدادی ازجوانان نیز باعلاقه مشغول تحصیل درمراکز آموزش عالی هستند.

اماکن فرهنگی وعلمی

تعداد 5مسجد 5مدرسه در(مقاطع ابتدایی،راهنمایی،متوسطه عمومی ومتوسطه کاردانش) درابتدای سال تحصیلی 87-86 نیز دانشگاه پیام نور واحد شهر زاینده رود دراین محل افتتاح شد.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 86/5/29:: 9:55 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ